چه قصد داشته باشید برای تعطیلات به سفر بروید و چه در خانه بمانید و استراحت کنید، قدر مسلم به سرگرمی احتیاج دارید. پیشنهاد ما برای شما همراهی با نویسندگانی است که در صدر لیست فروش این تابستان قرار گرفتهاند، نویسندگانی مثل: «آنا گاوالدا»، «ژان کریستف روفن»، «آرتورو پرز_رورت»، «ویرجینی دپانت»، «ماریو وارگاس لیوسا» و… .
برگرفته از مقالهای در بخش فرهنگی روزنامهی«لو فیگارو» نوشتهی«برونو کورتی» ، منتشرشده به تاریخ ۱۱ ژوئیه ۲۰۱۷.
پیشنهاد اول: پنج خیابان لیما
انریک کاردناس، کارخانهداری ثروتمند و پرنفوذ است و با همسرش «ماریسا» یک زندگی بی دغدغه و در رفاه کامل را تجربه میکند. هر دو از افراد سرشناس شهر «لیما» هستند. تنها وحشت زندگیشان این است که قربانی تروریسم شوند و یا مورد آدمربایی قرار بگیرند.
ماریسا زندگی مخفیانهای دارد که آن را از چشم همگان پنهان نگه داشته ولی این در برابر آنچه برای کاردناس رخ خواهد داد، بسیار کماهمیت است. خبرنگاری به نام «رونالدو گارو» که برای یکی از مجلههای زرد و بیمحتوای شهر کار میکند، به ناگاه سروکلهاش در زندگی کاردناس پیدا میشود. او عکسهایی از کاردناس در اختیار دارد که وی را در موقعیتهایی غیر اخلاقی نشان میدهد. به چاپ رسیدن این عکسهاخطر بزرگی برای موقعیت کاردناس رقم خواهد زد. عکسها به چاپ میرسند، کاردناس رسوا میشود و به فاصلهای کوتاه، خبرنگار مورد بحث به قتل میرسد و به طرزی خودکار، انگشت اتهام به سمت کاردناس گرفته میشود.
رسوایی کاردناس و زندگی مخفیانهی ماریسا؛ نویسنده، وارگاس لیوسا، اینچنین قدرت و نفوذ طبقهی ثروتمند جامعه را به چالش میکشد. او پیشتر نیز موضوع مشابهی را سوژهی یکی دیگر از رمانهایش قرار داده بود که برایش جایزهی نوبل را نیز به ارمغان آورد. پرسش اصلی آخرین رمان لیوسا شاید این باشد که کدام یک، کاردناس (قدرت سرمایهداری) یا گارو (قدرت رسانهای) پیروز این نبرد میشود؟
اینجاست که قدرت سیاسی نیز وارد صحنه میشود. وکیلی بدنام و در عین حال با ذکاوت و پر قدرت، به واسطهی رابطهی دوستیاش با رییسجمهور، وکالت کاردناس را بر عهده میگیرد. آیا خواهد توانست کاردناس را از مهلکهای که گرفتارش شده نجات دهد؟
در این رویارویی ناخوشایند بین قدرت سرمایهداری و اذهان عمومی، دو رویی و فعالیت بیمثال رسانههای از نوع زرد، همهی آنچه را که برای یک تراژدی_طنز مدرن لازم است، فراهم آورده است. اینجاست که خواننده انتظار یک آنتیگونه را میکشد. قهرمانی که سر برسد و همه چیز را سرجای خود قرار دهد. چنین نیز میشود؛ دختر روزنامهنگار جوانی با نام مستعار «ریکیکی» وارد داستان میشود. او که در ابتدا به قصد تخریب با اطلاعات سراسر اشتباه در جریان جزئیات پرونده قرار گرفته، در خلال حوادث و با تکیه بر وجدان بیدار خود، حقیقت را در مییابد و مسیر پرونده دگرگون میشود.
خلاصهی رمان «در پنج خیابان لیما»، نوشتهی «ماریو وارگاس لیوسا»، ترجمه به فرانسه: «آلبرت بن سوسان» و «دانیل لوفور» ، انتشارات گالیمار ، ۲۹۳ صفحه.