آن اوایل از پنجشنبهها متنفر بودم؛ چون هنوز هفتسالم نشده بود و قایمشدن را نمیدانستم. اگر عصر پنجشنبه بود و هنوز قایم نشده بودم، باید دستم را میسپردم به دی و راهی آرامگاه میشدم. روستا پنجشنبهها عصر را در آرامگاه از دست نمیداد؛ همه میآمدند، دخترهای آفتاب و مهتاب ندیده …
ادامه نوشته »سحر ح.مقدم
مرگ آدمهای عجیب
گاهی گذشتهای که آنقدر دور به نظر میآید چنان نزدیک میشود و چنان وضوحی پیدا میکند که حسرتهای عجیبی به دلت میگذارند؛ مثل خبر مرگ حم که با شنیدنش حسرت خوردم چرا هیچوقت زبان آنهایی را که با زنگوله و شاخ شکستۀ بزها حرف می زنند نفهمیدم. امان مبصر کلاس …
ادامه نوشته »خیلی دورِ نزدیک
در رمان سوگواری برای شوالیهها میشود دستاویزهای زیادی برای نقد پیدا کرد. نگاه نویسنده به زن و آفرینشش از دندۀ آدم ابوالبشر، نگاهش به وقایع تاریخی و تحلیلی که از قرارداد ۱۹۱۹ و دوره سلطنت قاجارها دارد، که ستایشگر قدرت است و بسیاری نکات دیگر دربارۀ بازنمایی روحانیت و جنسیت در این اثر و آثار کربلاییلو میتواند الهامبخش نقد شود و زبانسراییها میتوان کرد از قبل اینگونه مسائل در رمانها و داستانهای او.
ادامه نوشته »